آیا در بهشت بازجویی خواهد بود یا نه؟
بسم الله
منبع : پادزندیق
این مطلب، یکی از شصت شبهه مطرح شده در مقاله ی "شصت تنافض در قرآن" است .(برای دیدن لیست جواب ها اینجا کلیک کنید)
شبهه: از یکدیگر سوال نخواهند کرد (سوره 23 آیه 101)، اما همچنان در یک پرس و جوی دو جانبه شرکت خواهند کرد (سوره 52 آیه 25) و از یکدیگر سوال خواهند کرد (سوره 37 آیه 27(.
پاسخ:
در قرآن آیه 101 سوره 23 مى خوانیم: هنگامى که در صور دمیده شود هیچ گونه نسبى میان آنها نخواهد بود و از یکدیگر تقاضاى کمک نمى کنند (و از هم نمى پرسند).
ولى در سوره ى طور مى خوانیم (آنها در بهشت) در این هنگام رو به همدیگر کرده (از گذشته) سؤال مى نمایند (وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض یتَساءَلُونَ) چگونه مى شود انسانها در روز قیامت هم مى توانند سؤال کنند و هم نتوانند سؤال نمایند و سخن بگویند آیا این تناقض بین این دو آیه در قرآن نیست؟
پاسخ خلاصه: بدون تردید آنهایى که در مورد روز قیامت و رستاخیز مطالعه دارند مى دانند آن روز بسیار طولانى و انسان در آن روز موقف ها و گذرگاهها و ایستگاه هاى گوناگون و زیادى دارد و در نتیجه هر کدام از آن ایستگاهها و گذرگاهها حکم خودش را دارد که در بعضى جاها مى توانند سخن بگویند و اجازه آن را دارد و قدرت آن را دارد و در بعضى جاهاى دیگر قدرت آن را ندارد و منظور از این آیات بیان حالات گوناگون انسان در آن جایگاهها مى باشد. در یک جا مى تواند سخن بگوید در جاى دیگر نمى تواند و زمان و مکان آنها تفاوت دارد و لذا تناقض بین آیات وجود ندارد چون یکى از شرایط تناقض وحدت و یگانگى زمان و مکان مى باشد.
پاسخ تفصیلى: این مطلب در علم منطق ثابت شده است که قاعده تناقض اگر بخواهد در کلامى منعقد بشود شرایطى دارد از جمله شرایط آن وحدت موضوع و محمول و مکان و زمان است. مثلا اگر کسى گفته باشد مثلا «زید» در روز جمعه ساعت 12 ظهر در فلان تاریخ خاص در مکان خاصى در مسجد الحرام وجود داشت و بعد بگوید زید در همان تاریخ و زمان در همان مکان وجود ندارد این تناقض چون در هر دو جز و در هر دو قضیه موضوع زید بود محمول وجود داشتن بود، زمان هم روز جمعه و تاریخ خاص بود، مکان هم مسجد الحرام بود ولى اگر زمان و مکان یکى نباشد بگوید زید روز جمعه فصل بهار در مسجد الحرام بود و در قضیه دوم بگوید زید در روز پنج شنبه فصل تابستان در ایران بود. این مسأله تناقض نیست و امکان هم دارد که زید در یک روزى و زمانى در جایى باشد و در روز و زمان دیگر در جاى دیگر باشد.
با توجه به مثال بالا مسأله سخن گفتن و سخن نگفتن انسان در روز قیامت در آیات مختلفى وجود دارد، ولى با توجه به قرینه هایى که قبل از آن آیات و یا بعد از آن آیات وجود نشان مى دهد مربوط به مکانهاى مختلف و حالات مختلف و حتى افراد مختلف مى باشد از مؤمن و کافر مى باشد و لذا براى روشن شدن این حقیقت نظر شما را جلب مى کنم به موقف ها و موارد و مکانها و زمانها و حالا مختلف در قیامت و مسیر و حرکت انسان در مواقف قیامت.
1. هنگام برپایى قیامت: هنگامى که انسان مجرم در قیامت زنده مى شود سوگند یاد مى کند که ما جز ساعتى (در عالم برزخداوند درنگ نکردیم... ولى آنها که داراى علم و ایمانند مى گویند مدت توقف شما در کتاب الهى ثبت است و تا روز رستاخیز توقف گردید و هم اکنون روز رستاخیز است ولى شما نمى دانستید (وَ یوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ یبْلِسُ الُْمجْرِمُونَ... لا یعْلَمُونَ)(روم:12).
در این آیه از سخن گفتن مجرمان و مؤمنان بحث مى کند ولى نخستین ساعت برپایى قیامت است.
2. هنگام ظهور حوادث وحشتناک قیامت: همان روز که آسمان هم چون فلز گداخته مى شود و کوهها مانند پشم رنگین متلاشى مى شوند و هیچ دوستى صمیمى سراغ دوستش را نمى گیرد و درباره ى او نمى پرسد آنها را نشان شان مى دهند (ولى هر کس گرفتار کار خویشتن است) چنان است که گنهکار دوست مى دارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فداى (خود) کند و (نیز) همسر و برادرش را و (هم چنان) قبیله اش را که همیشه از او حمایت مى کرد و (بلکه) همه مردم روى زمین را تا مایه نجاتش گردند. و لذا در چنین مقام با هیچ دوستى سخن نمى گوید براى این که ترس و وحشت آن روز او را به خودش مشغول کرده است.
3. زمان دمیدن «نفخ صور»: هنگامى که در «صور» دمیده شود هیچ گونه نسبى میان آنها نخواهد بود و از یک دیگر تقاضاى کمک نمى کنند و نمى پرسند (منظور نفخ اول قبل از رستاخیز مردگان). (فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَینَهُمْ یوْمَئِذ وَ لا یتَساءَلُونَ).(مؤمنون:101) بدون محک مسأله عدم پرسش و سؤال هنگام نفخ صور قبل از برپایى قیامت است آنها چنان در وحشت فرو مى روند که از شدت شرمى حساب و کیفر الهى از حال یکدیگر به هیچ وجه سؤال نمى کنند. در آیات اول سوره حج مى خوانیم: آن روز روزى است که مادر از کودک شیرخوار غافل مى شود و برادر برادر خود را فراموش مى کند مردم همچون مستان به نظر مى رسند ولى مست نیستند عذاب خدا شدید است. یوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کلُّ مُرْضِعَة عَمّا أَرْضَعَتْ وَ...(حج:2)
4. موقف حساب سؤال و بازپرس: این موقف عظیم و بزرگ روز قیامت است گذرگاههاى مختلف و زیاد دارد.
الف: در آن روز هیچ کس از انس و جان از گناهش پرسش نمى شود. (فَیوْمَئِذ لا یسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ).(رحمان:39) چرا سؤال نمى کنند؟ براى این که همه چیز در آن روز آشکار است و در چهره ى انسان همه چیز خوانده مى شود. در این موقف اصلا سؤال نمى شود بلکه سیماى آنها و رنگ صورت از سیرت آنها خبر مى دهد.
ب: موقف دیگر سؤال حساب مهر بر دهان انسان گذارده مى شود و اعضاى بدن به شهادت بر مى خیزند. الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ...(یس:65)
ج: موقف دیگر حساب سؤال انسانها را دقیقا به محاکمه مى کشند از آنها پرسش مى شود آنها را متوقف سازید که باید از آنها سؤال شود.
و در جاى دیگر مى خوانیم: «به پروردگارت سوگند که از همه آنها سؤال مى کنیم از کارهایى که انجام مى داده اند.»
د: در بعضى از موقف انسانها به جدال و مخاصمه بر مى خیزند: «(به یاد آورید) روزى را که هر کس در فکر خویشتن است به دفاع از خود بر مى خیزد.
یوْمَ تَأْتِی کلُّ نَفْس تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها وَ تُوَفّى کلُّ نَفْس ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ.(نحل:111)
و در آیات متعدد دیگر دفاع و مخاصمه گناهکاران را بر شیطان جنى دارند که تو ما را گمراه کردى و گاهى دوستان به دور و ابرقدرتها و رئیس قوم و رئیس حزب و... دارند.
5. در هنگام قرار گرفتن مجرمان در آستانه دوزخ مجرمان رو به یکدیگر نموده و سؤالهاى سرزنش آمیز از یکدیگر مى کنند. وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض یتَساءَلُونَ(طور:25) که در آیات قبلى دارد که آنها را به جهنم راهنمایى مى کنند و در این هنگام با همدیگر و با گمراه کنندگان شان مخاصمه مى کنند که آیات بعدى نشان مى دهد.
6. در مقام و درجات بهشتى با هم سخن مى گویند و سوره ى صافات از آیه 40 شروع مى کند در بیان نعمت هاى بهشتى بعد از بیان صفات حور العین هنگام استقرار در بهشت رو به سوى یکدیگر مى کنند و از هم (درباره ى یارانى که در دنیا داشتند که گمراه بودند) سؤال مى کنند... و بعد آن رفیق گمراه را در جهنم مى بینند (با وسیله خدا در اختیارشان مى گذارد به آن رفیق گمراه) مى گویند به خدا سوگند نزدیک بود مرا (نیز) به هلاکت بکشانى. فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض یتَساءَلُونَ.(الصافات:50)
و نیز در جاى دیگر از سخن گفتن بهشتیان با هم سخن گفت.
7. در جهنم مجرمان با خدا صحبت مى کنند «مى گویند پروردگارا شقاوت ما بر ما چیره شد و ما قوم گمراه بودیم. پروردگارا ما را از آن (جهنم) بیرون بر اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعاً ستمگریم (و مستحق عذاب) مى گوید: دور شوید و هم چنان در دوزخ بمانید با من سخن مگوئید. قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَینا شِقْوَتُنا وَ کنّا قَوْماً ضالِّینَ(مومنون:106)
و هم چنین در جهنم هر زمانى که گروهى در آن جهنم افکنده مى شوند نگهبانان دوزخ از آنها مى پرسند مگر بیم دهنده و پیامبر الهى به سراغ شما نیامد. (اهل جهنم) مى گویند: آرى بیم دهنده به سراغ ما آمد ولى ما او را تکذیب کردیم...
خلاصه کلام در این مواقف هفتگانه و موارد دیگر در روز قیامت از سخن گفتن انسان بحث شد ولى آن موارد غیر مواردى بود که انسان نمى توانست سخن بگوید و لذا این آیات حاکى از سخن گفتن در مقامى بود غیر از آن مقامى که نمى توانستند سخن بگویند.
کلامى از بعضى مفسرین
1. موارد و جایگاه این دو پرسش و عدم پرسش تفاوت مى کند همان طور مفسر بزرگ تاریخ اسلام «ابن عباس» در همان زمان نزول قرآن گفته اند مراد از نفحه ى اول (یعنى اماته) باشد که «صعق من فى السموات و من فى الارض» در آن زمان و حال «فلا انساب بینهم یومئذ و لا یتسائلون» بدیهى است که در این صعقه همه موجودات در یک ترس و وحشت قرار مى گیرند حالت و قدرت سؤال و پرسش از آنها گرفته مى شود). اما روز قیامت آن که (ثم نفخ فیه اخرى فاذا هم قیام ینظرون و اقبل بعضهم على بعض یتسائلون) در نفخه اول یکدیگر را نپرسند و در دوم یکدیگر را پرسند بنابراین بین آیات مناقضه نباشد.
و آخر آیه قرینه و کاشف هر یک باشد (تفسیر اثنا عشر ذیل آیه).
بنابراین از مسلمات و بدیهیات علم منطق است که در تناقض وحدت مکان و زمان نیز شرط است و در این مورد که یک مکان و زمانى سؤال پرسش امکان ندارد ولى در زمان و مکان دارد که امکان دارد تناقض معنى ندارد.
2. تفسیر انوار درخشان: در ذیل آیه مى نویسد این صحنه به دنبال عالم برزخ تا نفخه دوم که افراد همه زنده مى شوند از اطراف جهان گرد هم آمده و اعضاء بدن درست و روح دمیده و آن گاه بشر از اولین و آخرین به صحنه قیامت قدم خواهند نهاد «فلا انساب بینهم» جمله نیز نظر به این که خاک بدن هر یک افراد بشر بدون استثناء به صورت اولیه مانند درآمده و رابطه اى میان مردم نخواهد بود و رابطه رحمیت خویشاوندى رعایت نمى شود چون رابطه رحمیت به منظور رابطه اجتماعى و مدنیت است که مال دنیاست که قوام زندگى بر اساس تعاون و اجتماع است و بر همین اساس سؤال پرسش به انگیزه روابط اجتماعى است که در قیامت نیست.
3. تفسیر خسروى مى نویسد در دمیدن که همه زنده شوند نسب ها نسبت قرابت نیست، چون نمى توانند براى هم جلب نفع یا دفع ضرر نمایند در فکر ترحم نیستند «یوم یقرء المرء من اخیه و امه و ابیه» و تفسیر المیزان هم همین اصل را تأیید مى کند و سپس مى نویسد اما آیه شریفه و اقبل بعضهم على بعض یتسائلون مربوط به بهشت و وسائل اهل جهنم بعد از ورود در جهنم است و آیه مورد بحث مربوط به سائل در پاى حساب و حکم است و سائل اهل محشر را در آن هنگام نفى مى کند.
بنابراین مورد و موضع این آیات مختلف مى باشد یکى بعد از نفخ صور اول است و یکى در بهشت است در هنگام دمیدن صورت از ترس و وحشت نمى توانند سؤال کنند ولى مورد دیگر در بهشت است که دوستانه مى توانند با همدیگر صحبت نمایند.