رحمت للعالمین

جواب به شبهات اینترنتی سایت زندیق

رحمت للعالمین

جواب به شبهات اینترنتی سایت زندیق

بسم الله

این شبهه بیست و پنجمین شبهه از سری شبهات مقاله ی "شصت تنافض در قرآن" است .

پاسخ مستقیم این شبهه در منبع زیر موجود است:

1. پادزندیق

          (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۹
Seyed Mohammad Alavian

بسم الله

این شبهه بیست و چهارمین شبهه از سری شبهات مقاله ی "شصت تنافض در قرآن" است .

پاسخ مستقیم این شبهه در منبع زیر موجود است:

1. پادزندیق

          (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۷
Seyed Mohammad Alavian

بسم الله

این شبهه بیست و سومین شبهه از سری شبهات مقاله ی "شصت تنافض در قرآن" است .

پاسخ مستقیم این شبهه در منبع زیر موجود است:

1. پادزندیق

          (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۶
Seyed Mohammad Alavian

بسم الله

این شبهه بیست و دومین شبهه از سری شبهات مقاله ی "شصت تنافض در قرآن" است .

پاسخ مستقیم این شبهه در منبع زیر موجود است:

1. پادزندیق

          (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۹
Seyed Mohammad Alavian

بسم الله

این شبهه بیست و یکمین شبهه از سری شبهات مقاله ی "شصت تنافض در قرآن" است .

پاسخ مستقیم این شبهه در منبع زیر موجود است:

1. پادزندیق

          (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۷
Seyed Mohammad Alavian

بسم الله

منبع : پادزندیق

این مطلب، یکی از شصت شبهه مطرح شده در مقاله ی  "شصت تنافض در قرآن" است .(برای دیدن لیست جواب ها اینجا کلیک کنید)

 

شبهه: جواب مردمش جز این نبود که "آنها را از قریه خود برانید که آنان مردمی هستند که از کار ما بیزاری میجویند" (سوره 7 آیه 82، سوره 27 آیه56) مردمش به او پاسخی ندادند جز اینکه گفتند "غضب الله را برای ما بیاور اگر راست میگویی" (سوره 29 آیه 29). این دو جواب باهم یکی نیستند و در هر دو آیه اشاره شده که "غیر از این جوابی ندادند" بنابر این این یک تناقض است.

 

پاسخ:

 

این آیه ها چگونه با هم تناقض دارند؟!


  اگر کسی در دو زمان مختلف با توجه به سخنان کسی، دو نوع جواب دهد، آیا دو پاسخ مختلف به دو گفتار مختلف در دو زمان مختلف، با هم تناقض دارد؟

در پاسخ اوّل، سخن حضرت لوط(ع) نصیحت کردن مردم بود که دست از این کار بکشند و به عمل زشت شان (لواط) ادامه ندهند. حضرت لوط(ع) راه های طبیعی و انسانی را برای آنها بیان کرد و نسبت به زشتی عمل آنها را آگاه نمود، اما آنان در مقابل این سخنان منطقی جز این جواب نداشتند که حضرت لوط را از شهرمان بیرون کنیم، چون آنان انسان های پاک جویی هستند.

(تنها این جواب را در مقابل این سخنان دادند)


در پاسخ دوم، حضرت لوط برای بازداشتن آنان از عمل زشت، عذاب الهی را برای آنها بیان کرد و آنان را از غضب خداوند و دچار شدن به عذاب الهی بیم داد، شاید دست از عمل زشت شان بردارند، اما آنان همچنان به عمل زشت شان ادامه دادند و در مقابل این سخن حضرت لوط (وعده عذاب الهی) تنها این جواب را دادند که اگر راست می گویی، غضب خدا را بیاور.


حال چگونه دو پاسخ مختلف در دو زمان مختلف و برای دو سخن مختلف، تناقض است؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۱
Seyed Mohammad Alavian

بسم الله

منبع : پادزندیق

این مطلب، یکی از شصت شبهه مطرح شده در مقاله ی  "شصت تنافض در قرآن" است .(برای دیدن لیست جواب ها اینجا کلیک کنید)

 

شبهه: در مورد داستان لوط "ما خانواده او را نجات دادیم، بغیر از عجوزه ای که عقب ماند" (سوره 26 آیه 170-171). و باز میگوید "اما ما او و خانواده اش را حفظ کردیم، بغیر از همسرش را، او از کسانی بود که با دیگران دش شهر ماند (سوره 7 آیه 83). این دو آیه یا باهم تناقض دارند یا الله احترام چندانی به همسر پیامبر قایل نمیشود.

 

پاسخ:

 

  ابتدا هر دو آیه را کنار یکدیگر می آوریم تا تناقض پنداری را از ذهن شما پاک کنیم. خداوند در سوره شعرا می فرماید: «فنجّیناه و أهله أجمعین إلاّ عجوزاً فی الغابرین» (شعراء:171) و در سوره اعراف می فرماید: «ما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوهم من قریتکم إنّهم اُناسٌ یتطهّرون (82) فأنجیناه وأهله إلاّ امرأتهُ کانت من الغابرین (83).»(اعراف: 83-82)


  این دو آیه هر دو یک معنا را با دو عبارت بیان می کنند و آن نجات پیامبر و خاندانش و مجازات همسرش است که بدکار بود، حال چگونه تصور تناقض شده؟! شاید علت توهم کلمة «غابرین» است. چون معنای غابر، باقی است. این ترجمه باعث شده که برخی تصور کنند زن لوط باقی مانده اما در واقع معنا آن است که او در میان قومی که هلاک شدند، باقی ماند و به همراه همسرش بیرون نیامد.


به هر حال هر دو آیه می رسانند که همسر لوط به سبب رفتار زشتش مجازات شده است.( تبیان، ج 6، ص 344 و جامع البیان طبری، ج 8، ص 307.)


روشن است که وقتی استثنا از نجات یافتگان باشد، باقی ماندن نمی تواند به معنای نجات یافتن باشد.

 

اما در مورد قسمت دوم سؤال:


در کتاب های تفسیر و تاریخ پیامبران آمده است:

 

حضرت لوط برادرزاده حضرت ابراهیم(ع) است. در اُور کلدانیان از سرزمین بابِل واقع در بین النهرین متولد شد و همراه ابراهیم به فلسطین آمد. مدتی هم به مصر رفت. در بازگشت به فلسطین در اراضی «اردن» به شهر سُدُوم وارد شد. مردم آنجا گرفتار عادات ناپسند شده بودند. حضرت ابراهیم(ع) لوط را برای راهنمایی و هدایت مردم آن شهر منصوب کرد. مردم آن شهر مردمی بی بندو بار، فاسد، بی ایمان، ستمگر و... بودند. نیز عمل همجنس بازی بسیار رواج داشت. حضرت لوط(ع) سی سال آنها را به پاکی و دوری از گناه دعوت کرد.( تفسیر ابوحمزه ثمالی، ص 173) با ایشان از بیم کیفر الهی سخنان فراوانی گفت، ولی قوم چنان در فساد و خوشی و لذت کاذب فرو رفته بودند که گوش شنوایی برای شنیدن نصایح نداشتند.( علی دوانی، زن در قرآن، چاپ 1360)

 

در این بین زن لوط، (با آن که زن پیامبر بود)، اما نسبت به شوهر خود خائن بود؛ یعنی در انجام رفتار زشت مردان با آنان همکار بود. هرگاه لوط می خواست به مردان دربارة این رفتار زشت خبر دهد، روزها بر بالای بام با دود علامت می داد و شب ها، آتش برمی افروخت.( تفسیر ابو حمزه ثمالی، ص 173) تنها خیانتش همین بود و گرنه نسبت به خیانت های دیگر هیچ گونه اقدامی نداشت: به نظر می رسد که نسبت به (پیغمبر خدا) خائن باشد و به جای کمک در هدایت مردم، به فساد در روی زمین بپردازد، باید مجازات شود و فرقی میان همسر پیامبر با دیگران نیست؛ زیرا معیار نزد خداوند، رنگ و نژاد، نبست فامیلی و... نیست، بلکه معیار تقوا و پاکی است.

 

حال اگر خداوند در مجازات وی تبعیض جاری می کرد، علاوه بر نقض عدالت خداوند، رها نمودن همکار فسادگران و فسادانگیزان جای تعجب داشت.

 

توجه داشته باشیم تناقض آیات زمانی است که برخی آیات برخی دیگر را رد کنند امّا در این باره تناقضی نبود، بلکه همدیگر را تأیید می کنند.

 

یک آیه می گوید که همسرش عذاب شد و آیه دیگر می گوید همسرش میان قوم لوط باقی ماند و به همراه شوهر نجات نیافت.(سوره های حجر، آیه 60؛ سوره نمل، آیه 57 مثل سایر آیات به یک صورت بیان شده است)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۸
Seyed Mohammad Alavian

بسم الله

منبع : پادزندیق

این مطلب، یکی از شصت شبهه مطرح شده در مقاله ی  "شصت تنافض در قرآن" است .(برای دیدن لیست جواب ها اینجا کلیک کنید)

 

شبهه: ادعای مسلمانان مبنی بر تحریف انجیل و تورات، از یک طرف با (سوره 2 آیه 24) و (سوره 17 آیه 88) و از طرف دیگر با (سوره 28 آیه 49) و (سوره 46 آیه 10) در تضاد است.

 

پاسخ:

 

  پیش از هر چیز یادآوری این نکته اهمیت دارد که اگر ادعای ما مبنی بر تحریف تورات و انجیل، با برخی آیات قرآن تضاد داشته باشد(که البته ندارد) این امر نشانگر وجود تناقضی در قرآن نخواهد بود.

 

  قرآن در (سوره2 آیه24) و (سوره17 آیه88) و (سوره46 آیه10) صحبتی از تورات و انجیل نفرموده است که بخواهد با باور ما در مورد تحریف تورات و انجیل در تناقض باشد.

 

   در سوره28 آیه 49، قرآن کریم، تورات(و نه انجیل) را در کنار قرآن هدایتگرترین کتابها میداند، ولی این امر به معنای آن نخواهد بود که تورات تحریف نشده است، بلکه تحریفات تورات در حدی نبوده است که هدایتگری آن از بین برود، زیرا تورات با وجود تمام تحریفات شامل توحید و نبوت و احکام دینی میباشد.

 

  در مورد تحریفات تورات و انجیل، ما بر اساس تعصبات دینی خودمان این ادعا را نداریم بلکه با تحقیقات و بررسی روی تورات و انجیل این امر مکشوف میشود و خب این امر همانطور که گفتیم با هیچکجای قرآن تضاد ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۵
Seyed Mohammad Alavian

بسم الله

منبع : پادزندیق

این مطلب، یکی از شصت شبهه مطرح شده در مقاله ی  "شصت تنافض در قرآن" است .(برای دیدن لیست جواب ها اینجا کلیک کنید)

 

شبهه: سوره 26 آیه 192-195-196) میگوید "این (قرآن) وحیست از طرف خداوند... به زبان عربی و این (قرآن) در نوشته های (پیامبران) قبلی نیز هست. حال با دانستن اینکه انجیل و تورات به زبان عبری و یونانی نوشته شده است.  چطور یک کتاب عربی میتواند در آن کتابهای غیر عربی آمده باشد؟

 علاوه بر این اگر این قرآن در آن کتابها گنجانده شده است، همین (سوره 26 آیه 192-195-196) نیز باید در آن کتابها باشد، بنابر این آن کتابها نیز باید در کتابهای قبلی همین سوره را داشته باشند و همینگونه به یک حلقه بینهایت و تسلسل میرسیم.

 

پاسخ:

 

مسئله در این آیات آن است که تناقضجو از فهم این مطلب که قرآن در کتاب های آسمانی پیش از خود آمده، عاجز مانده و چون اصرار دارد که به زبان تناقض سخن گوید، آن را متناقض می بیند.

 

  آیا اگر گفته شود این کتاب در کتاب های پیشین آمده، حتماً منظور این است که الفاظ این کتاب در آن کتاب ها آمده؟ آیا نمی توان احتمال این باشد که نام این کتاب یا عظمت، نشانه ها، اهمیت و... این کتاب، یا حتی مطالب و معانی آیات به زبان آن کتاب ها آمده باشد؟! به چه دلیل باید آن احتمال اوّل باشد و احتمالات متعدد دیگر نباشد؟ چون باید به هر شکلی شده تناقض بسازیم؟!

 

  حتی اگر برخی الفاظ قرآن به رغم عربی بودن آن در کتاب های آسمانی گذشته آمده باشد، باز کجای آن تناقض است؟! مگر نمیتوان الفاظ و کلمات برخی از زبان ها در زبان های دیگر باشد؟

 

  از هر طرف که نگاه می کنیم، تناقضجو را دچار تناقض می بینیم. آیات بعدی این مطلب را آشکار می سازد، چون بیان میدارد که این مطلب (آمدن قرآن در کتاب های آسمانی پیشین) نشانه ای است برای عالمان بنی اسرائیل، پس آیات در مجموع به این حقیقت اشاره می کند که در کتاب های پیشین( مثل تورات و انجیل) توصیف قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص) آمده است. به ویژه در تورات حضرت موسى که به اوصاف پیامبر اکرم و کتاب آسمانی قرآن اشاره شده، به گونه ای که بنی اسرائیل از آن به خوبی آگاه بودند. حتى برخی گفته اند که ایمان دو قبیله «اوس» و «خزرج» به پیامبر بر اثر پیش بینی هایی بود که علمای یهود از ظهور این پیامبر بزرگ و نزول قرآن کریم می کردند.( تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج15، ص348 و دیگران)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۴
Seyed Mohammad Alavian

بسم الله

منبع : پادزندیق

این مطلب، یکی از شصت شبهه مطرح شده در مقاله ی  "شصت تنافض در قرآن" است .(برای دیدن لیست جواب ها اینجا کلیک کنید)

 

شبهه: چه کسی قرآن را بر محمد وحی میکند؟ جبرئیل یا روح القدس (سوره 16 آیه 102) یا (سوره 2 آیه 97)؟

 

پاسخ:

 

اوّلاً چرا باید فکر کنیم جبرئیل کسی غیر از روح القدس است؟ تا زمانی که احتمال این وجود دارد که روح القدس همان جبرئیل باشد، تناقضی برقرار نیست.

 

ثانیاً حتی به فرض اینکه جبرئیل کسی غیر از روح القدس باشد، تناقض بر قرار نمی شود، زیرا تناقض در صورتی برقرار بود که می توانستیم آیه ای از قرآن را نیز پیدا کنیم که نشان بدهد که فقط یک رابط وحی وجود دارد که وحی را از خدا بر حضرت محمّد(ص) نازل می کند. چه ایرادی دارد اگر گفته شود که جبرئیل و روح القدس(به فرض اینکه غیر از هم هستند) در طول هم یا در عرض هم، وحی را از خدا به حضرت محمّد(ص) می رسانند؟ یعنی چه ایرادی داشت که وحی را یکی از خدا بگیرد و به دیگری بدهد و آن دیگری وحی را به حضرت محمّد(ص) برساند(نازل نمودن طولی) یا اینکه آندو باهم، یا گاهی اینیکی و گاهی دیگری، وحی را بر حضرت محمّد(ص) نازل نمایند(نازل نمودن عرضی)؟

 

 

 

شبهه: وحی های جدید وحی های قدیم را تصدیق میکنند (سوره 2 آیه 97) یا جایگزین آنها هستند (سوره 16 آیه 101)؟

 

پاسخ:

 

شبهه ساز، به طور کلی از درک این دو آیه عاجز مانده است. آیه اول(سوره2آیه97) میفرماید که قرآن کتب آسمانی پیشین را تصدیق میکند[البته این تصدیق به معنای تصدیق منشأ الهی نخستین آنهاست و نه تصدیق محتوای آنها، زیرا محتوای بخشی از این کتب را نیز قرآن رد نموده است و این می تواند نشانگر تحریف در آنها باشد] و آیه دوم(سوره16آیه101) میفرماید برخی آیات قرآن جایگزین آیات دیگر میشوند؛ این دو مسئله اصلا ربطی به هم ندارند که بخواهند با هم تناقضی داشته باشند، اولی در مورد رابطه قرآن با کتب پیشین و دومی در مورد ناسخ و منسوخهای درون قرآن است.

 

  از این گذشته، حتی اگر هر دو آیه در مورد آیات ناسخ و منسوخ سخن می گفتند نیز، تناقضی در کار نبود، زیرا جایگزین شدن به معنای تصدیق نکردن نیست، اتّفاقاً وقتی ناسخی جایگزین منسوخ می شود، به معنای این است که آن آیه به راستی از سوی خدا بوده است و این یعنی تصدیق، زیرا اگر از سوی خدا نبود که افترایی بر خدا بود و نه آیه ای که آیه ای دیگر جایگزین آن شده است.

 

توضیح: گاهی خداوند در برخی آیات حکمی را برای مدّتی موقت به ما می دهد و هدف از آن ممکن است آزمایش ما، یا امری دیگر که ما از درک حکمت آن عاجزیم باشد، و بعد از سپری شدن آن مدّت در آیه ای دیگر، حکمی را جایگزین حکم پیشین نماید؛ درست مثل پزشکی که دارویی را به طور موقّت برای ما تجویز می کند و ممکن است که ما گمان کنیم که او می خواهد با همان دارو ما را درمان کند، ولی پس از سپری شدن آن مدّت موقت و محیّا شدن شرایط، پزشک داروی اصلی را تجویز می نماید. در این حالت حکم اوّل را منسوخ و حکم دوم را ناسخ گوییم.

 

 

 

شبهه: قرآن عربی خالص است (سوره 16 آیه 103) اما تعداد بسیار زیادی کلمات غیر عربی در آن یافت میشود.

 

پاسخ:

 

اوّلاً آیه 103 سوره 16 می فرماید که قرآن آشکارا به زبان عربی است(هَذَا لِسَانٌ عَرَبىِ‏ٌّ مُّبِین‏) و نه عربی خالص! تناقضجو چگونه کلمه مبین را به معنای خالص گرفته است؟!

 

ثانیاً وجود کلمات دخیل در زبان عربی، در متن قرآن، بر اینکه قرآن به زبان عربی است خدشه ای وارد نمی کند، زیرا کلمات دخیل در هر زبانی وجود دارند، و جزئی از آن زبان محسوب می شوند، و قرآن نیز که اثری فصیح است، هیچ ایرادی ندارد که از کلمات دخیل در زبان عربی که جزئی از کلمات آن زبان محسوب می شوند، استفاده فرماید. آیا شما در اینکه متن این شبهه و پاسخ ما آشکارا به زبان فارسی نوشته شده اند، شکّی دارید؟! ولی خب در  این پاسخ و متن شبهه، از کلمات عربی بسیاری استفاده شده است: "تعداد"، "کلمات"، "اوّلاً"، "ثانیاً"، "دخیل" و...

 

  پس به صورت خلاصه، آیه فرموده است که قرآن آشکارا به زبان عربی است، و نه اینکه عربی خالص است، و وجود کلمات دخیل که از زبانهای غیرعربی به زبان عربی وارد گشته و در زمان نزول قرآن، جزئی از زبان عربی محسوب می شدند، بر عربی بودن متن قرآن، هیچ خدشه ای وارد نمی کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۲
Seyed Mohammad Alavian